نخستین طلیعه های ایران شناسی از قرن ۱۷ و در هلند قابل مشاهده است و در طی چند قرن اخیر علوم ایران شناسی در مغرب زمین و حتی در شرق و در کشورهای شرقی مانند چین، با اهداف، رویکردها و روش های مختلفی مورد توجه قرار گرفته است.

الف. وضعیت موجود جریان ایران شناسی در روسیه و حوزه روس زبان:

ایران شناسی یکی از مهمترین زیر شاخه های شرق شناسی است که به مطالعه و تحقیق در کلیه جنبه ها و مظاهر فرهنگ و تمدن ایران از گذشته تا امروز می پردازد. این حوزه¬ی علمی، رشته های مختلفی همچون زبان شناسی، باستان شناسی، جامعه شناسی و مطالعات تاریخ، ادبیات، فرهنگ، هنر، اقتصاد و سیاست ایران را در بر می گیرد. نخستین طلیعه های ایران شناسی از قرن ۱۷ و در هلند قابل مشاهده است و در طی چند قرن اخیر علوم ایران شناسی در مغرب زمین و حتی در شرق و در کشورهای شرقی مانند چین، با اهداف، رویکردها و روش های مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. ما حصل این رویکردها و ارتباط ایران شناسان با یکدیگر، شکل گیری مکاتب و جریان های مختلف ایران شناسی در جهان است. در این میان جریان ایران شناسی در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان یک جریان و قطب مهم و تأثیرگذار محسوب می شود که به دلایل مختلف از جمله فضای بسته­ی حاکم بر شوروی سابق، عدم ارتباط ایران شناسان این حوزه با سایر ایران شناسان جهان، مشکلات زبان روسی و عدم تسلط ایران شناسان غرب به این زبان، و همچنین مواضع محافل سیاسی و علمی غرب نسبت به روسیه، تاکنون ظرفیت ها و قابلیت های این جریان بزرگ علمی بخوبی مورد شناسایی، توجه و استفاده قرار نگرفته است.

ویژگی های جریان ایران شناسی در روسیه و حوزه روس زبان:

مکتب و جریان ایران شناسی روسیه، بنا به دلایل مختلفی از ویژگی، ظرفیت و قابلیت های خاص خود برخوردار است که آنرا از سایر جریان های ایران شناسی متمایز می سازد. اهم این ویژگی ها و قابلیت ها به شرح ذیل می باشد:

۱. بخش قابل توجهی از قلمرو فرهنگی و تمدنی ایران در جغرافیای حوزۀ روس زبان اعم از آسیای مرکزی، روسیه و قفقاز قرار دارد و ایران شناسان روسیه و حوزه روس زبان دسترسی مستقیم و بی واسطه به این قلمرو و منابع ردیف اول آن داشته و دارند. بخش عمده­ای از مطالعات گسترده زبان شناسی زبان های ایرانی، مرهون حضور ایران شناسان در مناطق گویش این زبان ها و ارتباط مستقیم با گویشوران برخی از این زبان ها می باشد. همینطور بخش قابل توجهی از کاوش های باستان شناسی و میراث فرهنگی و تاریخی حاصل از آن در موزه های روسیه، نتیجه این حضور و دسترسی می باشد. علاوه بر این، بخش عمده ای از میراث مکتوب و نسخ خطی گردآوری شده در روسیه و حوزه روس زبان نیز مرهون حضور و استقرار ایران شناسان، در قلمرو فرهنگی- تمدنی ایران است.

۲. تعداد قابل توجهی از ایران شناسان برجسته حوزه روس زبان، از اقوام شرقی و ایرانی مقیم در آسیای مرکزی، جنوب روسیه و قفقاز و از اقوامی چون ایرانی، تاجیک، قزاقی، قرقیزی، ترکمن، داغستانی، آستیایی، تاتار، باشقیر، آذری، گرجی، ارمنی و مانند آن هستند. بی تردید این ایران شناسان که دارای قومیت های مختلف هستند و بخش عمده آنها به فرهنگ و زبان های قومی خود مسلط هستند، تأثیر بسزایی در تقویت و غنای مطالعات ایران شناسی در حوزه روس زبان داشته و خواهند داشت.

۳. میراث و آثار فرهنگی گسترده و بی نظیری از حوزه فرهنگ و تمدن ایرانی- اسلامی در موزه های روسیه و حوزه روس زبان نگهداری می شود که بخش اندکی از آن تاکنون معرفی شده و به نمایش در آمده است. این میراث فرهنگی نیز از منابع ردیف اول به حساب می آید که پایه بسیاری از مطالعات ایران شناسی در روسیه بوده و خواهد بود. تنها در موزه ارمیتاژ، از قلمرو سرزمینی امروز ایران بیش از ۶۰۰۰ هزار اثر فرهنگی- تمدنی نگهداری می شود.

۴. گنجینه بی نظیر میراث مکتوب ایران و اسلام که شامل نسخ خطی و اسناد تاریخی موجود در کتابخانه ها و آرشیوهای اسناد روسیه و کشورهای حوزه روس زبان نیز از منابع ردیف اول و ارزشمند در مطالعات ایران شناسی به حساب می آید. بخش اعظم این میراث مکتوب به زبان های فارسی و عربی است و تنها در انستیتو نسخ خطی شرقی در سن پتربورگ قریب به ۱۵ هزار نسخه خطی فارسی و عربی وجود دارد. تفاوت این گنجینه با سایر گنجینه های نسخ خطی در این است که این مجموعه بصورت کارشناسی شده توسط متخصصین ایران شناس برگزیده و انتخاب شده اند و یک مجموعه منتخب به حساب می آید که اگر چه به لحاظ کمّی در قیاس با برخی مجموعه ها در کشورهای دیگر، رقم بزرگی محسوب نمی شود اما به لحاظ کیفی و محتوا از وزن و ارزش بالایی برخوردار است. همچنین اسناد تاریخی موجود در آرشیوهای روسیه بویژه اسناد مربوط به تاریخ معاصر ایران نیز مجموعه ای بی نظیر محسوب می شود که به مطالعات تاریخ معاصر ایران کمک شایانی می کند.

۵. برخورداری جریان ایران شناسی حوزه روس زبان از ایران شناسان برجسته و نامدار، از دیگر ویژگی های این جریان به حساب می آید. در حال حاضر تنها در فدراسیون روسیه بیش از یکصد ایران شناس در زمینه های مختلف فعالیت می کنند و ایران شناسان نامداری همچون نوری عثمانوف، استابلینسکی کامنسکی، لیوشیتس، ایدلمان، و پریگارینا از جمله آن هستند. طبق یک برآورد تاکنون بیش از ۵۰۰ ایران شناس در طول دو قرن در حوزه روس زبان فعالیت داشته اند. این ایران شناسان نیز سرمایه بزرگی در جریان ایران شناسی حوزه روس زبان محسوب می شوند.

۶. دستاوردها و تولیدات علمی کم نظیر و بسیار گسترده ایران شناسان حوزه روس زبان نیز از دیگر ظرفیت های جریان ایران شناسی در این حوزه محسوب می شود. هزاران اثر علمی ماندگار که بخش قابل توجهی از آنها از منابع پایه، مرجع و کم نظیر در حوزه ایران شناسی محسوب می شوند محصول بیش از دو قرن تلاش صدها ایران شناسان این حوزه است که با حمایت های گسترده دولتی انجام شده است. طبق یک برآورد بیش از ۹ هزار اثر علمی در این دوره پدید آمده است که در میان آنها دانشنامه ها، فرهنگ نامه و اصطلاح نامه های بسیاری به چشم می خورد، اما به دلیل زبان روسی آنها، تاکنون این آثار ارزشمند بخوبی مورد شناسایی و بهره برداری قرار نگرفته­اند

۷. وجود ده ها مرکز و واحد پژوهشی و آموزشی در زمینه های مختلف ایران شناسی، از دیگر ظرفیت های مهم ایران شناسی در حوزه روس زبان محسوب می شود. انستیتوهای شرق شناسی، زبان شناسی، نسخ خطی، کرسی ها و مراکز علمی دانشگاهی متعدد، موزه ها و بخش های مطالعاتی آنها، کتابخانه های ملی و تخصصی و منابع علمی آنها از جمله این ظرفیت ها هستند که فعالیت برخی از آنها در طول دو قرن استمرار داشته است. به عنوان نمونه تنها در بخش ایران شناسی موزه ارمیتاژ سن پتربورگ در حدود ۱۵ نفر ایران شناس مشغول به فعالیت هستند که در میان آنها ایران شناسان برجسته ای چون آقای ایوانف، خانم آداموا و آقای پاول لوریه حضور دارند.

۸. پیشینه و قدمت دویست ساله ایران شناسی در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان نیز از ویژگی های ایران شناسی در این حوزه است. اگر چه آشنایی با ایران و فرهنگ و تمدن ایرانی و مطالعات غیر منسجم در این زمینه از قرن ها پیش آغاز شده است اما مطالعات منسجم و آکامیک ایران شناسی همزمان با تدریس زبان فارسی از سال ۱۸۰۴ و ۱۸۰۵ در دانشگاه های مسکو ، قازان و خارکف و پس از چند سال یعنی در سال ۱۸۱۶ در دانشگاه سن پترزبورگ آغاز شده است. استمرار این مطالعات در طول ۲۰۰ سال و انباشت علم و تجربه در این زمینه و استقلال ایران شناسان حوزه روس زبان از جریان ایران شناسی غرب، باعث شکل گیری مکتب و سبک خاصی از ایران شناسی در این منطقه شده است که دارای تفاوت هایی با مکتب و سبک ایران شناسی در سایر مناطق است. سرآمدی ایران شناسان حوزه روس زبان در حوزه هایی چون زبان شناسی زبان های ایرانی، امروز بر کسی پوشیده نیست.

۹. علیرغم برخی اهداف و گرایش های خاص جریان ایران شناسی در شوروی سابق، در حال حاضر نه تنها اهداف خاص و سیاسی در این جریان ایران شناس بسیار اندک و کم رنگ است بلکه جریان ایران شناسی حوزه روس زبان بطور کلی همگرایی زیادی با جمهوری اسلامی ایران داشته و به دلیل کاهش حمایت های دولتی تمایل و آمادگی بالایی برای حضور و حمایت ایران از این جریان و گسترش همکاری های علمی دانشگاهی با ایران دارد. ایران شناسان روس همواره این تمایل و آمادگی خود را در همایش ها و نشست های مختلف آشکارا اعلام می کنند.

چالش ها و تهدید های جریان ایران شناسی در روسیه و حوزه روس زبان:

جریان ایران شناسی در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان علیرغم ظرفیت ها، قابلیت ها و ویژگی های خاص خود، با تهدیدها و  آسیب های مهمی نیز مواجه می باشد که استمرار و آینده این جریان را با چالش مواجه کرده است. اهم این آسیب ها و تهدیدها شامل موارد ذیل می باشد:

۱. کهولت سنی اغلب ایران شناسان فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان یکی از چالش ها و تهدیدهای بسیار جدی ایران شناسی در این حوزه است. اغلب ایران شناسان نامدار در این حوزه در سن هفتاد سالگی به بالا بسر می برند. بخش قابل توجهی از این افراد بازنشسته بوده و در حوزه ایران شناسی غیر فعال هستند و تعدادی نیز در بستر بیماری بسر می برند و متأسفانه آمار فوت ایران شناسان برجسته هم در سال های اخیر رو به افزایش بوده است. حسب اطلاعات موجود در طول ۱۵ سال از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ در حدود ۲۰ نفر از ایرانشناسان روسیه که در بین آنها افراد نامداری همچون کمیساروف، باگالوبوف، روبینچیک، آکی موشکین، بوده اند از دنیا رفته اند که نیمی از آنها(۱۰ نفر) در طول ۵ سال اخیر (در بین سال های ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۴) فوت کرده اند.

۲. بنا به دلایل مختلف از جمله وضعیت نامناسب بازار کار برای دانش آموختگان ایران شناسی، جوانان روسیه و حوزه روس زبان تمایل و علاقه چندانی برای ورود به رشته های ایران شناسی ندارند و تعداد جوانان پر نشاط، فعال و با استعداد در این زمینه بسیار اندک است. برخی از رشته های تحصیلی و مطالعات ایران شناسی در روسیه به دلیل عدم استقبال جوانان و نداشتن دانشجو و یا شمار اندک دانشجو تعطیل شده و یا در شرف تعطیلی می باشند. برخی از اساتید نیز در نتیجه این وضعیت بیکار شده و یا به رشته های دیگر روی آورده اند. وضعیت سنی ایران شناسان فعلی و عدم گرایش جوانان به ایران شناسی، انتقال تجارب و اندوخته های علمی، استمرار جریان ایران شناسی و آینده آنرا در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان با چالش و تهدید بسیار جدی مواجه ساخته است.

۳. کاهش حمایت دولت ها در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان از مطالعات ایران شناسی نیز یکی از چالش های مهم و جدی در این حوزه می باشد. در حالی که در زمان شوروی سابق و با اهداف و انگیزه های خاص، علاوه بر اینکه مطالعات ایران شناسی بخوبی حمایت می شد و سرمایه گذاری قابل توجهی در این زمینه صورت می گرفت، سیاستگذاری، برنامه ریزی و نظارت متمرکز و یکپارچه ای نیز بر این مطالعات در کل حوزه روس زبان اعمال می شد. اما امروزه با از بین رفتن اهداف و انگیزه های گذشته و اولویت یافتن مسائل دیگر و همچنین با توجه به شرایط اقتصادی روسیه و کشورهای حوزه روس زبان، نه تنها سرمایه گذاری و حمایت از ایران شناسی به شدت کاهش یافته است، بلکه سیاستگذاری، انسجام، هم افزایی و وحدت رویه بر جریان ایران شناسی در حوزه روس زبان نیز به کلی از بین رفته است و هیچ کانون و محوری عهده دار این مأموریت مهم نیست.

۴. افزایش ارتباط و همکاری میان ایران شناسان روسیه و حوزه روس زبان با جریان های ایران شناسی در غرب نیز در برخی موارد آثار منفی در پی داشته است. کاهش حمایت های دولتی از ایران شناسی و تمایل و گرایش برخی از ایران شناسان حوزه روس زبان برای همکاری با مراکز ایران شناسی اروپا و آمریکا از یک سو و باز شدن درهای روسیه و کشورهای حوزه روس زبان به روی ایران شناسان غرب، از سوی دیگر، زمینه­ی گسترش روابط و همکاری میان مراکز ایران شناسی و ایران شناسان حوزه روس زبان با جریان های ایران شناسی واگرا با جمهوری اسلامی ایران در آمریکا، اسرائیل و اروپا را فراهم آورده است. امروزه نمادها و نشانه های مختلفی از تأثیرات منفی این روابط کاملا مشهود است. انجام برخی از مطالعات خاص در زمینه شیعه شناسی، حوزه های علمیه و مراجع تقلید، ترجمه برخی آثار ضد ایرانی منتشره در غرب، به زبان روسی و انتشار سریع آن در محافل ایران شناسی، انجام برخی از مطالعات در زمینه تجزیه ایران و کشورهای منطقه، ارتباط برخی از مراکز ایران شناسی و ایران شناسان اسرائیل با همتایان خود در حوزه روس زبان اگر چه اندک است اما حائز اهمیت می باشد. استمرار کاهش حمایت دولت ها از ایران شناسی، عدم حضور مؤثر جمهوری اسلامی ایران و افزایش توجه غرب به ایراشناسی روسیه، می تواند منجر به انحراف جریان ایران شناسی حوزه روس زبان و افزایش واگرایی نسبت به ایران امروز در این جریان شود.

۵. ورود جریان های رقیب به فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان و گسترش سایر مطالعات شرق شناسی مانند ترک شناسی، چین شناسی، عرب شناسی و توجه بیشتر به زبان های دیگر مانند عربی، ترکی، چینی و گرایش برخی جوانان به این رشته ها و زبان ها، یکی دیگر از تهدیدهای ایران شناسی در روسیه محسوب می شود. کشورهایی چون ترکیه، چین و مصر با سرمایه گذاری گسترده در مناطق مختلف روسیه زیر ساخت های مناسبی برای مطالعات در زمینه کشور و گسترش زبان خود فراهم ساخته اند و جوانان زیادی را به این رشته ها جلب کرده اند. علاوه بر این آمریکا و کشورهای اروپایی چون انگلیس، آلمان، فرانسه، ایتالیا، اسپانیا نیز حضور خود را در روسیه گسترش داده اند و با گسترش روابط با دانشگاه ها، جوانان زیادی را به مطالعات کشور و آموزش زبان خود جلب کرده اند. روشن است که این حضور گسترده کشورهای دیگر، بر گرایش جوانان به ایران شناسی و زبان فارسی تأثیر منفی می­گذارد.

۶. عدم انسجام و ارتباط مناسب میان ایران شناسان روسیه و حوزه روس زبان با یکدیگر و فقدان یک کانون محوری برای ایجاد این ارتباط و انسجام و هم افزایی میان آنها، یکی دیگر از آسیب های ایران شناسی در این حوزه است. در شرایط فعلی هیچ راهکار نظام مندی برای تبادل اطلاعات و ایجاد ارتباط میان ایران شناسان حوزه روس زبان  وجود ندارد و هیچ کانونی نیز این جریان ایران شناسی را هدایت و راهبری نمی کند. این در حالی است که در زمان شوروی مراکزی چون انستیتو شرق شناسی به صورت متمرکز در ارتباط با ایران شناسان و مراکز ایران شناسی بوده و مراجعی چون آکادمی علوم کانون محوری برای سیاستگذاری، هدایت و راهبری جریان شرق شناسی و ایران شناسی به حساب می آمدند.

۷. کاهش ارتباط و همکاری جمهوری اسلامی ایران با ایرانشناسان روس در سال های اخیر و همچنین عدم ارتباط میان ایران شناسان روس با بنیاد ایران شناسی مسکو نیز یکی از آسیب های ایران شناسی در روسیه به حساب می آید. در این زمینه ایران شناسان برجسته روسیه بارها مراتب ناخرسندی و گلایه مندی خود از این وضعیت را در نشست ها و همایش های مختلف اعلام نموده اند. روشن است که خلا حضور ایران فرصت و زمینه را برای ورود جریان های رقیب و کاهش انگیزه ایران شناسان فراهم می سازد.

اگر چه هر یک از آسیب ها و تهدیدهای ایران شناسی در حوزه روس زبان در جای خود حائز اهمیت و توجه است، اما به نظر می رسد آسیب اخیر یعنی فقدان یک کانون محوری برای سیاستگذاری، انسجام، هدایت، حمایت و نظارت بر جریان ایران شناسی در حوزه روس زبان، مهمترین چالش ایران شناسی در این حوزه به حساب می آید. چرا که بدون چنین کانون و محوری نمی توان برای ساماندهی و گسترش ایران شناسی در این حوزه اقدام مناسبی انجام داد. 

ب. وضعیت مطلوب جریان ایران شناسی در روسیه و حوزه روس زبان:

علیرغم آسیب ها و تهدیدهای جریان ایران شناسی در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان، این جریان هم اکنون نیز از ظرفیت و جایگاه قابل توجهی برخوردار است و می تواند به عنوان یک جریان فعال، زاینده و تأثیر گذار بر جریان های ایران شناسی جهان، ایفای نقش نماید. جمهوری اسلامی ایران نیز از طریق این جریان می تواند بر سایر جریان های ایران شناسی جهان تأثیر گذار باشد. در صورت فراهم شدن الزامات و تمهیدات لازم، وضعیت مطلوب و بایسته های مطالعات ایران شناسی در حوزه روس زبان می تواند شامل موارد ذیل باشد:

۱. انسجام، ارتباط و هم افزایی نظام مند و پایدار میان ایران شناسان و مراکز ایران شناسی در حوزه روس زبان، با محوریت روسیه

۲. برخورداری ایران شناسی حوزه روس زبان از نقشه راه، سیاست و برنامه مشخص برای آینده بلند مدت

۳. جلب و جذب جوانان به مطالعات ایران شناسی و تربیت نیروهای مستعد برای استمرار و گسترش جریان ایران شناسی در حوزه روس زبان

۴. شناسایی، حفظ، ساماندهی و استفاده بهینه از میراث فرهنگی و میراث مکتوب ایران و اسلام در فدراسیون روسیه و حوزه روس زبان

۵. گسترش ایران شناسی در حوزه روس زبان متناسب با تحولات و مقتضیات روز

۶. گسترش همکاری و مبادلات علمی- دانشگاهی میان جمهوری اسلامی ایران با فدراسیون روسیه و کشورهای حوزه روس زبان در زمینه ایران شناسی

۷. شکل گیری جریان بین المللی ایران شناسی اوراسیا(جمع حوزه اروپا و آسیا، نه وجه مشترک آنها) با محوریت روسیه، ایران و کشورهای حوزه روس زبان و تعامل سازنده و مؤثر این جریان با سایر جریان های ایران شناسی در جهان

راهکارهای دست یابی به وضعیت مطلوب ایران شناسی در حوزه روس زبان

مهمترین راهکارها برای رفع تهدیدها و استفاده از فرصت های جریان ایران شناسی در حوزه روس زبان و دست یابی به وضعیت مطلوب این جریان، شامل موارد ذیل می باشد:

۱. ورود جدی، مؤثر و سازنده جمهوری اسلامی ایران در جریان ایران شناسی روسیه و حوزه روس زبان. در اینجا این پرسش اساسی مطرح است که اگر ایران محور جریان ایران شناسی در جهان قرار نگیرد چه کشور دیگری صلاحیت این امر را خواهد داشت. روشن است که خلا ناشی از عدم حضور ایران در جریان ایران شناسی، یا مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرد و دیگران این جریان را به سمت منافع خود و چه بسا علیه منافع و هویت ما هدایت می کنند و یا این خلاء به افول ایران شناسی منجر خواهد شد. ولی قرائن نشان می دهد ورود ایران به جریان های مهم ایران شناسی نه تنها با استقبال این جریان ها روبرو نمی شود بلکه مقاومت ها و واگرایی هایی نیز نسبت به ورود جمهوری اسلامی ایران در این جریان ها بویژه در اروپا و آمریکا وجود دارد. بر خلاف این مواضع در اروپا و آمریکا، جریان ایران شناسی روسیه به دلیل شرایط خاص خود و متأثر از روابط حسنه میان ایران و روسیه، از حضور جمهوری اسلامی ایران کاملا استقبال می کند و ایران شناسان بارها نیاز، تمایل و آمادگی خود را برای حضور و نقش آفرینی ایران در این جریان اعلام داشته اند. روشن است که با توجه به موقعیت محوری روسیه در جریان ایران شناسی حوزه روس زبان، با تقویت این موقعیت امکان ارتباط و سازماندهی و هدایت کل جریان ایران شناسی در حوزه روس زبان فراهم خواهد شد. علاوه بر این با ساماندهی این جریان و ایجاد جریان بین المللی ایران شناسی اوراسیا، برای جمهوری اسلامی ایران امکان تعامل سازنده و مؤثر با سایر جریان های ایران شناسی جهان، از این طریق بهتر فراهم خواهد شد. بدیهی است در اینجا منظور از جمهوری اسلامی ایران، تنها سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی نیست، بلکه ظرفیت های علمی- دانشگاهی ایران اعم از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری، دانشگاه ها و سازمان ها و نهادهای تخصصی تر در این زمینه همچون بنیاد ایران شناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی(در حوزه اسناد و نسخ خطی) می باشد.

۲. ایجاد یک مؤسسه بومی مشترک، با ماهیت علمی- پژوهشی، غیر دولتی و غیر تجاری. این مؤسسه می تواند در قالب یک کنسرسیوم با مشارکت چند مرکز علمی معتبر ایران شناسی در روسیه مانند: انستیتو شرق شناسی روسیه، انستیتو زبان شناسی روسیه، انستیتو نسخ خطی شرقی سن پتربورگ، و موزه دولتی ارمیتاژ، و چند طرف ایرانی مانند: سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بنیاد ایران شناسی، پژوهشگاه میراث فرهنگی، سازمان اسناد و کتابخانه ملی، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران تأسیس شود. بدین ترتیب این مؤسسه برآیندی از ظرفیت های طرف ایرانی و روس خواهد بود که در صورت قوام یافتن می تواند به تدریج پذیرای مشارکت مراکز ایران شناسی در سایر کشورهای حوزه روس زبان نیز باشد. این مؤسسه در اصل همان بنیاد بین المللی ایران شناسی مسکو در وضعیت مطلوب آن است که در بخش بعدی این گزارش به تفصیل به آن پرداخته شده است.   

منابع و مأخذ:

۱. مصطفوی، علی اصغر . کارکرد های استعماری شرق شناسی و ایران شناسی. ماهنامه گزارش، شماره ۱۱۲، خرداد ۱۳۷۹، صفحه ۴۶ تا ۵۳

۲. وزارت دادگستری روسیه فدرال،آژانس ثبت فدرال، اداره خدمات ثبت در مسکو، گواهینامه ثبت دولتی سازمان غیر تجاری : بنیاد همکاری های توسعه روابط فرهنگی و علمی با ایران «بنیاد بین المللی ایرانشناسی» ۲۸ دی ماه ۱۳۸۶ (اساسنامه بنیاد)

۳. گزارش تفصیلی افتتاحیه بنیاد بین المللی ایرانشناسی در مسکو. بیستم  آبان ماه ۸۹   

۴. حیدر نیا، محسن. بنیاد بین المللی ایران شناسی- مسکو : فرصت ها، چالش ها، چشم اندازها. مسکو، آبان ۱۳۸۹

۵. دین پرست، منوچهر. گفت و گو با دکتر محسن حیدرنیا درباره ایران شناسی در روسیه. ۲۸ بهمن ۳۹۱ . آکادمی مطالعات ایرانی لندن(LAIS)

۶. موجانی، سید علی. بنیاد همکاری های فرهنگی- علمی با ایران(بنیاد بین المللی ایران شناسی). دی ماه ۱۳۹۳

۷. موسویان. سید حسین. گزارش عملکرد بنیاد بین المللی ایران شناسی. فروردین ۱۳۹۴

۸. آزاد ارمکی، تقی. ایران شناسان امروز    http://hosseinmarashi.persianblog.ir

۹. الزیادی، فتح الله. نگاهی به مکاتب شرق‏شناسی در اروپا. مترجم:حسن حسین‏زاده شانه‏چی. فصلنامه تاریخ اسلام، شماره ۲۰

                                                              

کد خبر 6316

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
9 + 6 =